پيوند عاشقانه ي ماپيوند عاشقانه ي ما، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 9 روز سن داره
بابا حجتبابا حجت، تا این لحظه: 41 سال و 1 ماه و 28 روز سن داره
مامان ايلقارمامان ايلقار، تا این لحظه: 38 سال و 2 ماه و 14 روز سن داره
اسرااسرا، تا این لحظه: 8 سال و 1 ماه و 14 روز سن داره

درد دل های مادر دختری

........

1395/6/1 19:07
نویسنده : ايلقار
133 بازدید
اشتراک گذاری

اینجا بیشتر ازینکه یه وبلاگی باشه که بیام در مورد عزیز دلم حرف بزنم بیام از شیرین کاریاش بگم.تبدیل شده به جایی که بیام درد دلامو بنویسم اخه تو این دوره زمونه ادم دردشو به هییییچ کسی نمیتونه بگه.

پست قبلیمو که نوشتم چون همسری هم از وجود این وبلاگ خبر داره وقتی پرسید چرا ناراحتی گفتم دیگه حوصله ی جر و بحث کردن با تو رو ندارم.اگه میخوای بدونی چرا ناراحتم برو وبلاگمو بخون.اما تا حالا نمیدونم چن روز گذشته به خودش زحمت نداده بیاد بخونه.من  بودم از روی کنجکاوی زودی میپریدم میدیدم.

چقد بی اهمیتم من.

دلم برای مادرم میسوزه.پدرم شاغل نبود که وقتی فوت شه حداقل حقوق بازنشستگی داشته باشه.مامانم با این که از خیلی از خانمهای فامیل خوشگلتر و خوبه ولی سرنوشتش این بود.بعد از فوت پدرم هم برای اینکه یکم واسه خودش درامد داشته باشه هم برا سرگرمی خرت و پرتهایی از بازار میرفت میخرید میومد به خانمها میفروخت.

این سری داداشم رفته با پول خودش برا مامان وسایلایی خریده که مامان بفروشه و سرش گرم شه .

خیلی وقت بود خونه ی مامانم نیومده بودم.پیش خودم گفته بودم که وسایل و ملزومات خونه رو بیام از مامان بگیرم ادم سودی که به غریبه میده به خود مامان بده.

این ماه خیلی جرات به خرج دادم و از حجت خواستم که حقوقمو بریزه حساب خودش فقط 100 تومن تو کارت برا من نگهداره یه موقع اگه لازمم شد ازونجا خرج کنم.اونم 130 تومن گذاشت تو کارت بمونه 30 تومن هم به خودم داد بقیشو انتقال داده بود به کارت خودش و رفته بود اقساط رو پرداخت کرده بود.

اومدم خونه ی مامان و رفتم وسایلو دیدم و اومدم به همسری گفتم که شوشوجان شب موقع اومدن پول بیار یکم دستمال کاعذی و سفید کننده و اینا بگیرم برا خونه و همسری گفت خودت پول داری با اون بگیر.

من دیواااااااانه شدم

یعنی دیوانهه شدما.130 تومن از پول خودم برا خودم نگهداشتم اونم انتظار داره با اون پول خرج خونه رو هم من بدم.

باهاش دعوا کردم

حرفهایی زدم که تو این پنج سال تا حالا به زبون نیاورده بودم.

از سردرد دارم میمیرم.

تو رو خدا یه روز اومده بودم خونه ی مامان اونم اینجوری از دماغم اومد.

حجت فک کرد دارم منت پول دادنمو بهش میزنم.

من حتی وقتی میریم حجت حتی اگه با پول خودم یه مانتو برام بگیره وقتی از مغازه میخوایم دربیایم ازش تشکر میکنم یه موقع فک نکنه چون خودم پول دارم نیازی بهش ندارم.

تا حالا بهش منت نزدم ولی خوب اونم باید منو درک کنه.یعنی چی که خودت پول داری با اون بخر.

ازش بدجوری شکستم.نمیدونم چجوری بینمون خوب خواهد شد.

تازه ازم شاکی شده که تو زود ناراحت میشی مگه من چی گفتمگریه

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (5)

محجوب بانو
2 شهریور 95 2:41
خودت حقوق بگیری؟؟؟ بعدش خیلی چیزا رو که دوس داری واسه خودت نمیخری؟؟؟؟ بخدا شوهرت خیلی قدر نشناسه مطمئنم که با دیدن نظرای من کلی عصبانی میشه ولی خداییش خیلی قدر تو رو نمیدونه باید بذارتت روی سرش توی شهر داد بزنه عشق من تکه
الهه
2 شهریور 95 12:44
سلام عزیزم خوبی من خواننده خاموشتم عزیزم و همینطور دوست اجی محجوب و اجی فافا هستم عزیزم نمیدونم چی بگم که ارومت کنه اما به نظرم یه مدت با همسرت حرف نزن یا کم حرف بزن اجی اینجوری شاید خودش بیاد طرفش نگران نباش حل میشه اجی
ايلقار
پاسخ
مرسی عزیز دلم
فافا
3 شهریور 95 10:33
نمیدونم این مردها چرا این جورین . منم دلم پره ... خیلی زیاد طوری که می خواستم برم!
ايلقار
پاسخ
اخه فافا جونم رفتیم چیکار کنیم.نمیتونیم بریم.باز شرایط فعلیمون بهتره
ساراا
10 شهریور 95 16:17
سلام اتفاقی وبتون بازشدو چنتاپست خوندم نمیدونم چرا آذری ها اینجورین بی احساسن من خودمم اذریم.. عزیزم بزار هرچی میخوان بگن مهم اینه تو همه تلاشتوبرای کوچولوت انجام میدی اینکه میگن شیر نداری بزار بگن کوتاه فکرن که این حرفارو میزنن خب خیلی ناراحتن بهت برسن دیگه چرا حرصتو درمیارن.به دخترخاله ی منم خیلی حرفا زدن بدترازاین حرفا.مطمئن باش خدا حواسش به تو و کوچولویه نازت هست.انشاءالله همیشه سلامت باشی و سایه ت روسرکوچولوت باشه.. تازه دخملیت چهارماهشه دیگه انتظار داری نازخانومت آرنولد باشه؟!همه بچه ها تو این سن کوچولو موچولو هستن.خلاصه خودتو اذیت نکن به دخملیت و آیندش فکر کن.الان تو همه ی دنیای دخترتی عزیزمممم حرفایی رو ک نوشتی بااینکه مجردم ولی میفهمم ودرک میکنم چون تو اطرافیان دیدم.مواظب خودت و نازخانومت باش همه چی درست میشه توکل به خدا کن.دخملیت خیلی ماهه براش اسپند دود کنوببوسش.
ايلقار
پاسخ
ممنون از لطف شما.با چشمای ماهتون میبینین.
محجوب بانو
13 بهمن 95 1:17
کجااااایییی خواهر
ايلقار
پاسخ
سلام عزیز دلم. چه خوبه که هنوز به یادمی. روی فازمه زهرای گلمو ببوس