........
اینجا بیشتر ازینکه یه وبلاگی باشه که بیام در مورد عزیز دلم حرف بزنم بیام از شیرین کاریاش بگم.تبدیل شده به جایی که بیام درد دلامو بنویسم اخه تو این دوره زمونه ادم دردشو به هییییچ کسی نمیتونه بگه.
پست قبلیمو که نوشتم چون همسری هم از وجود این وبلاگ خبر داره وقتی پرسید چرا ناراحتی گفتم دیگه حوصله ی جر و بحث کردن با تو رو ندارم.اگه میخوای بدونی چرا ناراحتم برو وبلاگمو بخون.اما تا حالا نمیدونم چن روز گذشته به خودش زحمت نداده بیاد بخونه.من بودم از روی کنجکاوی زودی میپریدم میدیدم.
چقد بی اهمیتم من.
دلم برای مادرم میسوزه.پدرم شاغل نبود که وقتی فوت شه حداقل حقوق بازنشستگی داشته باشه.مامانم با این که از خیلی از خانمهای فامیل خوشگلتر و خوبه ولی سرنوشتش این بود.بعد از فوت پدرم هم برای اینکه یکم واسه خودش درامد داشته باشه هم برا سرگرمی خرت و پرتهایی از بازار میرفت میخرید میومد به خانمها میفروخت.
این سری داداشم رفته با پول خودش برا مامان وسایلایی خریده که مامان بفروشه و سرش گرم شه .
خیلی وقت بود خونه ی مامانم نیومده بودم.پیش خودم گفته بودم که وسایل و ملزومات خونه رو بیام از مامان بگیرم ادم سودی که به غریبه میده به خود مامان بده.
این ماه خیلی جرات به خرج دادم و از حجت خواستم که حقوقمو بریزه حساب خودش فقط 100 تومن تو کارت برا من نگهداره یه موقع اگه لازمم شد ازونجا خرج کنم.اونم 130 تومن گذاشت تو کارت بمونه 30 تومن هم به خودم داد بقیشو انتقال داده بود به کارت خودش و رفته بود اقساط رو پرداخت کرده بود.
اومدم خونه ی مامان و رفتم وسایلو دیدم و اومدم به همسری گفتم که شوشوجان شب موقع اومدن پول بیار یکم دستمال کاعذی و سفید کننده و اینا بگیرم برا خونه و همسری گفت خودت پول داری با اون بگیر.
من دیواااااااانه شدم
یعنی دیوانهه شدما.130 تومن از پول خودم برا خودم نگهداشتم اونم انتظار داره با اون پول خرج خونه رو هم من بدم.
باهاش دعوا کردم
حرفهایی زدم که تو این پنج سال تا حالا به زبون نیاورده بودم.
از سردرد دارم میمیرم.
تو رو خدا یه روز اومده بودم خونه ی مامان اونم اینجوری از دماغم اومد.
حجت فک کرد دارم منت پول دادنمو بهش میزنم.
من حتی وقتی میریم حجت حتی اگه با پول خودم یه مانتو برام بگیره وقتی از مغازه میخوایم دربیایم ازش تشکر میکنم یه موقع فک نکنه چون خودم پول دارم نیازی بهش ندارم.
تا حالا بهش منت نزدم ولی خوب اونم باید منو درک کنه.یعنی چی که خودت پول داری با اون بخر.
ازش بدجوری شکستم.نمیدونم چجوری بینمون خوب خواهد شد.
تازه ازم شاکی شده که تو زود ناراحت میشی مگه من چی گفتم